شب است و آسمان لبریز مهتاب
شب است و آسمان لبریز مهتاب
تمام شهر در گهواره ای خواب
گرفته کیسه ای برروی شانه
دوباره می برد خانه به خانه

دو دستش پر زعطر خوب یاسند
شب و مهتاب او را می شناسند
به چشمانش گل مهتاب پیداست
دل پهناورش مانند دریاست
علی در کوچه های شب روان است
در هر خانه ای یک قرص نان است
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۲۰ ب.ظ توسط حیدری درامی
|
سلام دوستان